کارزار-اخراج-رهایی
امروز دسترسی من به گروه تلگرام «کارزار جهانی نه به اعدام در ایران» رو بستند. این متن خبرش بود:
« به اطلاع اعضای کارزار میرسانیم که آرمان ترک زبان به دلایلی که پایینتر میآید، قبلاً بطور خصوصی از ادمین ها تذکر گرفته و چون رعایت نکرده اند اکنون دسترسی ایشان از گذاشتن تکست و پست در گروه تلگرامی کارزار منع میشود.
۱) برخوردهای تند و توهین آمیز به برخی اعضا و با ذکر نام.
۲) دعوت از اعضا به ترک کارزار که تلاشی برای انحلال آن است.
۳) ایجاد فضای پر تنش و نا آرام در گروه که مانعی بر فعالیت کارزار و مبارزه علیه اعدام است.
در صورتیکه که ایشان به این تصمیم اعتراض داشته باشند میتوانند در جلسه اعضا طرح کنند.
هیأت هماهنگی کارزار جهانی نه به اعدام در ایران »
یکم اینکه از یک چنین جایی (با وضع فعلی و شیوهی گرداندهشدنش) اخراج شدن برای من یک موهبت است. فرصت میکنم منابع رو جای بهتری هزینه کنم و موثرتر به هدف آزادی ایران خدمت کنم.
دوم اینکه بعید به نظر میرسد اختلاف نظر ما حلشدنی باشد، چرا که سازوکار و اعضا در ابعاد بحثهای مورد نیاز برای حل اختلاف نیستند. مثال میآورم:
ـ در هیات هماهنگی فعلی این کارزار یک اختلاف نظر بین اعضا وجود دارد. چون نمیتوانند اختلاف نظر رو حل کنند، شیوهی تصمیمگیری رو تغییر دادهاند (بدون اجماع) که نظر فرد مخالف رو دور بزنند.
ـ از طرف دیگر اعضای کارزار ۲۰۴ نفره غالبن به جز روضهخوانی و سوگواری برای کشتهها کار دیگری نمیکنند، اکثرن از فشارهای روانی و آسیبهای مبارزه و اخبار کشتار ضربههای شدید خوردهاند و فضای کارزار را برای دلداری به هم برگزیدهاند؛ از ایشان توقع چندانی نمیرود و در درجهی اول نیاز به درمان حرفهای روان دارند. (این را صادقانه، بدون تابوسازی از بیماریهای روانی و از این دست میگویم. activist fatigue & trauma are real)
اما موضوع بحث چیست؟
حدود یک سال است که فهرستهایی از سازمانها و احزاب در تبعید را برای گسترش شبکهی کارزار در اختیار قراردادهام. در پیگیری دعوت از این گروهها کوششی صورت نمیگیرد. در حدود دو ماه گذشته وقت گذاشتم و تا جایی که میشد به ایشان فشار آوردم که از خواب بیدار شوند. خوشحالم که حداقل مزاحم خوابشان شدم ولی این گروه بیشتر هیات عزاداری آنلاینند و واقعن در توقف اعدامها جدی نیستند؛ فقط نه میگویند، و توقع دارند که اتفاقی بیافتد.
کوتاه بپردازیم به ادعاها در بیانهی اخراج:
یکم ادعای «برخوردهای تند و توهین آمیز به برخی اعضا و با ذکر نام» است.
این یک جوک است. به بعضی از اینها از گل نازکتر بگویی توهین قلمداد میشود. و هر چیزی هم که صریح باشد و صد لایه تعارف قجری و لعاب دور و همراهش نباشد توهین است. (دموکراسی و کسب نظر جمع در این مورد را فراموش کنید؛ یک گروه ۶ نفره از میان ۲۰۴ عضو برای همه تصمیممیگیرد)
دوم ادعای «دعوت از اعضا به ترک کارزار که تلاشی برای انحلال آن است.»است. بله و نه! بله، زیرا من از اعضای بیکنش کارزار دعوت کردهام که کارزار را ترک کنید. عضویت در این کارزار براساس دعوت است و بناست که در آن هر کس کاری انجام بدهد. ۳٪ اعضا (۶-۷ نفر) کار میکنند. از این میان بار بیشتر کارها به دوش ۱-۲ نفر است. همین چند وقت پیش خرابشدن کامپیوتر یک نفرشان به از بین رفتن کل یک دوره از انتخابات هیات هماهنگی انجامید.
نه، زیرا تلاش من برای انگلزدایی نه برای انحلال که برای چالاکی و بازکردن فضا برای کنشگران ضد اعدام بوده. آنها این را خوب میفهمند، اما چه میشود کرد که کمونیستها (اکثر هیات) از تودههای پرتعداد تغذیه میکنند و اعتبار میگیرند. قبله اونجاست که سیاهی لشکر باشن.
سوم این ادعاست «ایجاد فضای پر تنش و نا آرام در گروه که مانعی بر فعالیت کارزار و مبارزه علیه اعدام است.» که در واقع تکرار دو مورد اول است، اما نگارنده پیش خودش فکر کرده تا ۳ نشه، بازی نشه و هرچه دلایل ما پرتعدادتر باشد، برای خوانندهای که میخواند اما نمیاندیشد موجهتر جلوه میکند.
در آخر هم نوشته «میتواند به این تصمیم در جلسهی اعضا اعتراض کند.» ولی نگفته چه تاثیری ممکن است داشته باشد، کجا و به چه روشی حل اختلاف امکانپذیر است، و …
در پایان
چند روز پیش یکی از ایشان آمد گفت اینجوری پیش بروی اخراجت میکنند ها، پاسخ دادم باعث افتخارم خواهد بود.